دیروز بعد از اینکه فهمیدم قراره 10.11 همین ماه عقد پسر خالم باشه حسودی کردم خب اخه پسر خالم به عشقش رسید منم دوست دالم به عشقم امیر برسم بعد که امیر فهمید ناراحتم بهم گفت اگه کارم تا اخر امسال جور بشه سال دیگه میام خواستگاریتمنم کلی ذوقیدم که نگوووووووووو فدای عشقم بشم که با این حرفش ارومم کرد
دیروز از ساعت 8 صبح پیش عخشم بودم خیلی خوش گذشت یعنی دقیق 29/8/92 بود اخرین روزی که دیدمش اگه گفتید تا کی پیش هم بودیممم؟؟؟؟؟؟؟؟تا ساعت 5 باهم بودیم خیلی خوش گذشت ناهار دوتایی باهم زدیم تو رگ جاتون خالی
خیلی خوش گذشت خلاصه هیچ وقت این روزارو یادم نمیرهبرای همین تصمیم گرفتم گاهی یه چیزای توی وب بنویسم از عشقمون