شهر ما شهر کوچیکه و اگه بخوام با عشقم برم بیرون گشت مارو میگرهبرای همین مجبور هستیم توخونه شوهل ایندم همدیگرو ملاقات کنیماولین بار که همدیگرو تو خونه ملاقات کردیم من استرس داشتممممممم خفن یه وقت شیطون شوهلمو گول میزدو ....ولی الان دیگه مهم نیست من متعلق به شوهرم هستم عخشم ببخشید فکربد کردم در موردت
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
تاریخ اشنایی منو عشقم 24/2/92 تاریخ اولین دیدارمون 24/2/92 تاریخ تولد عشقم 69/10/10 تاریخ تولد خودم 73/5/6 ♥♥♥ خدا رو هميشه شكر ميکنم كه خيلي دوستم داره. چون كه يكي از بهترين فرشته هاشو واسه من قسمت كرده. خدايي كه تو رو بهم رسوند تا عشق ما آسمونی بشه .... ♥آغوشی که برای همیشه سندش به نام من شد که تا لحظه آخر زندگيم توش آروم بگیرم و همه دلتنگی هام رو به باد فراموشي بسپارم....♥
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت